کد مطلب:27987 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

جریر بن عبداللَّه












815. المعجم الكبیر - به نقل از جریر -:در موسم حَجّة الوداع، با پیامبر خدا بودیم و به جایی به نام غدیر خم رسیدیم. [ پیامبرصلی الله علیه وآله] ندای نماز همگانی در داد و ما (مهاجر و انصار) گرد آمدیم.

پیامبر خدا در میان ما برخاست و گفت:«ای مردم! به چه چیزْ گواهی می دهید؟». گفتند:گواهی می دهیم كه خدایی جز خدای یكتا نیست.

گفت:«سپس چه؟». گفتند:و این كه محمّد، بنده و فرستاده اوست.

گفت:«چه كسی ولیّ شماست؟». گفتند:خدا و پیامبرش مولای مایند.

گفت:«ولیّ شما كیست؟». سپس با دستش بر بازوی علی علیه السلام زد و او را نگه داشت و بازویش را كشید و دو ساعدش را گرفت و گفت:«هر كه خدا و پیامبرش مولای اویند، همانا این، مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار! خدایا! هر كس از مردمْ او را دوست می دارد، دوستش باش و هركه دشمنش می دارد، دشمنش باش! خدایا! من در زمین، پس از دو بنده صالح، جز خودت كسی را نمی یابم كه او را برجای نهم. پس برای او حكمی نیكو بران».[1].









    1. المعجم الكبیر: 2505/357/2، تاریخ دمشق: 8743/236/42، كنز العمّال: 36437/138/13.